Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

آخرین نظرات

فصل یک: سه ملالت مدرنیته

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ب.ظ

پیش‌نوشت: این متن را دوست عزیزم مصطفی کرمانی نوشته.

تیلور معتقد است که مردمان عصر مدرن در خلال توسعه تمدنشان، نقصان و افولی را تجربه میکنند. این احساس زوال در جهان مدرن، ذیل سه ملالت اصلی بازسازی میشود. وی ملالت واپسین را نتیجه ای از دو ملالت نخست میداند.

"فردگرایی" نخسین ملالت اصلی مدرنیته از منظر تیلور است. جهان سنت، واجد نظمی سلسه مراتبی بود و مردمان، خویش را بخشی از یک نظم فراگیر کیهانی میدانستند؛ بخشی از زنجیره عظیم هستی. این نظام سلسه مراتبی کیهانی، نمودی در جامعه انسانی داشت و انسان آن زمان، اغلب خود را در جایگاهی معین میدید که سزاوارش بود و رویگردانی از آن به فکرش خطور نمیکرد. نظام و باورهای سنتی هرچند با دستی انسان را محدود ساختند، لیکن با دستی دیگر به جهان و فعالیت های زندگی اجتماعی بشر معنابخشی میکردند. اما آزادی مدرن در بی‌اعتبار ساختن این نظام، گام زد. فرایند بی اعتبارسازی، "راززدایی" عالم نام گرفت و موجودات پیرامون انسان، نه به عنوان بخشی از هستی با علتی غایی، بلکه ابزارها و متاع های خامی نگریسته شدند که بهره کشی از آنها هدف انسان شد. در هم شکستن رازآلودی جهان، شورمندی و هدفمندی زندگی را از انسان سلب کرد و منظر وسیع انسانی را باریک نمود. رویِ تاریکِ فردگرایی همانا خودمحوری، کم عمق بودن زندگانی، از دست رفتن غنای معنا، خودشیفتگی و سلب توجه از دیگران است.

ملالت دوم از منظر تیلور، تقدم عقل ابزاری است که متناظر با عقلانیتی است که کارایی اقتصادی بیشتر را مدنظر دارد. بی شک فروریختن نظام کهن، قلمرو عقل ابزاری را وسعت بخشیده چرا که نه دیگر جامعه ذیل ساختاری مقدس فعالیت میکند و نه نظم های اجتماعی و افعال انسانی مبتنی بر نظم ماورایی و مشیت الهی صورت میگیرد. در جهان جدید، نظم های اجتماعی با توجه به هدف افراد در ازدیاد سرخوشی و خرسندی قابل طراحی مجدد است. مخلوقات حول انسان نیز وقتی جایگاه مهم خویش را در زنجیره هستی از دست دادند، بدل به مواد خامی جهت طرح های انسانی میشوند. اما به نظر تیلور این نگرش ابزاری و تحلیل هزینه-فایده، با پیشروی و سرکشی خود، زندگی ما را تهدید میکند. اهداف مستقلی که بایست زندگیمان را جهت دهی کند، در زیر سیطره تحلیل فایده محور قرار گرفته است. استیلای عقل ابزاری، انسان مدرن را در "قفسی آهنین" گذارده، قفسی که سازوکارهای قدرتمند زندگی اجتماعیِ ذیل این نگرش، آن را مستحکم کرده است. به طوری که برای برخی، خروج از این قفس ناممکن می آید و بشر را زیر این نیروهای اجتماعی، مطلقا بی پناه میبینند. لیکن تیلور درجه آزادی بشر را صفر ندانسته و امید دارد که بتوان نقش کمرنگ تری به نگرش ابزاری داد و اهدافی برای خود داشت.

ملالت سوم که محدود شدن آزادی است منتج از فردگرایی و گسترش فزاینده دامنه کارگیری عقل ابزاری است و در سطح سیاسی مطرح میشود. ساختارها و نهادهای اجتماعی که بر اساس عقل ابزاری شکل گرفته اند، آزادی را در سطح فردی و اجتماعی محدود میکنند. ظاهر حکومت های مدرن، فارغ از خشونت و فشار است لیکن اساسا استبداد نرمی را تحمیل میکنند که قدرت مردم بر تغییر امور ناچیز میشود. سازوکارهای غیرشخصی و نظام های بروکراتیک چنان قدرتِ قیم مآبانه‌ای را بر مردم اعمال میکنند که آنها را در مقابل این سیستم بی دفاع و بی پناه کرده و شان شهروندی مدرن که حق انتخاب است را از آنان سلب میکند.

به نظر میرسد تیلور خواسته تا با طرح نقطه آغازین و بنیادین این ملالت های مدرن که همان راززدایی از عالم و شکستن نظام معنابخش سنت است، به گونه ای القا کند که بشری که برای به دست آوردن آزادی بیشتر به شکستن محدودیت های نظام سلسه مراتبی دینی پرداخت، اکنون خود را اسیر در زندانی دیگر میبیند که حصار آن همان فردگرایی و شیوع بی محابای استخدام عقل ابزاری است. انسان از محدودیت های عالم سنت گریخت، لیکن در حصار مستحکم و مستبدانه نظام و ساختارهای مدرن گرفتار شده است. هرچند که تیلور میزان آزادی بشر مدرن در این ورطه را صفر نمیداند و معتقد است میتوان حریم عقل ابزاری را کوچک کرد و اهدافی مستقل از آن برای خود برگرفت.

  • مهدی ابراهیم پور

نظرات (۱)

ممنون که اینجا گذاشتی.
پاسخ:

ممنون از تیلر و ممنون از تو که خلاصه‌اش رو نوشتی. من که کاره‌ای نیستم!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی