تخریب چی
سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ب.ظ
سخنران از اخلاق میگفت. مفاهیمِ جا افتاده را یکی پس از دیگری سلاخی میکرد. بنیانها را سستتر از آنچه مستمعِ بزرگ میپنداشت، میدانست. تخریب، ]آنهم تخریبِ ضرورتِ پایبندی به شالودهها[ مسئلهی ناچیزی نبود که مستمعِ بزرگ را آرام بگذارد. او نگران به نظر میرسید. به نظر میرسید مستمعِ بزرگ، خود شمعِ بزمِ محفل است و دیگران از او انتظارِ سکوت ندارند...
مستمعِ بزرگ، فریادِ برائت سرمیدهد. نقشِ ناصح و ناجی را با حرکاتِ ریزِ چشم و ابرو والبته با زبانی پر خروش و حماسی به عهده میگیرد. سخنران را توبیخ میکند و مسیرِ گزینشی او را جادهی منتهی به تباهیِ اخلاق مینامد. فضایِ عجیبی است. دوستی آهسته در گوشم زمزمه میکند: "کدامشان تخریبچی بودند؟!"
- ۹۵/۰۶/۰۲