Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

آخرین نظرات

پیشرفت فلسفه

يكشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۳۷ ب.ظ

در ساختار انقلاب‌های علمی، تامس کوهن به سؤال «چرا جریانی همچون علم عادی باید پیشرفت کند؟» شش جواب می‌دهد:

۱- در دوران علم عادی، به‌دلیل نبود مکتب رقیب برای پارادایم، مشاهدهٔ پیشرفت آسان‌تر است. زیرا پیشرفت در درون پارادایم حالت انباشتی دارد و تشخیصِ پیشرفتِ انباشتی برای مشاهده‌گرِ خارج از پارادایم بسیار آسان است.

۲- در دوران علم عادی، چون مکتب رقیبی وجود ندارد دانشمندانِ درون پارادایم بر اصول توافق کرده و مشغول فعالیت بر جزئیات می‌شوند. طبیعتاً کار بر روی جزئیات بسیار ثمربخش‌تر از نزاع بر روی اصول خواهد بود.

۳- مخاطب دانشمندان در علم عادی، دانشمندان همان پارادایم هستند ولذا بیشتر نوشته‌ها به‌صورت مقاله در می‌آیند و مخاطب عمومی هیچ از این مقالات سر در نمی‌آورد.

۴- مسائلی که دانشمندان در درون یک پارادایم انتخاب می‌کنند معمولاً هیچ‌گاه ارتباطی با زندگی روزمره انسان‌ها ندارد؛ یعنی برای آن‌ها هیچ مسئله‌ای نیست که حیاتی و نیازمندِ حل فوری باشد. لذا به مسائلی می‌پردازند که تا حد زیادی اطمینان دارند که می‌توانند از پس‌اش برآیند.

۵- مسائلی که نمی‌توان در درون پارادایم به آن‌ها جواب داد از پارادایم طرد می‌شوند.

۶- کتاب‌های درسی نقش به‌سزایی در آموزش اصول پارادایم به دانشجویان دارد و همچنین تلقی آنان را از گذشتهٔ رشتهٔ تحصیلی‌شان به‌شدت مخدوش می‌کنند. با خواندن کتاب‌های درسی، دانشجویان فکر می‌کنند که مسیر رشتهٔ تحصیلی‌شان یک مسیر خطی و همواره به‌سمت موقعیت کنونی بوده است.

***

قصد بحث کردن دربارهٔ پاسخ‌های کوهن به سؤال از پیشرفت علم را ندارم. می‌خواهم نشان دهم ویژگی‌هایی که کوهن برای پیشرفت علم برمی‌شمارد را می‌توانیم کم و بیش در فلسفه تحلیلی بیابیم. گرچه عموماً ادعا می‌شود که فلسفه پیشرفت نمی‌کند ولی می‌کوشم نشان دهم که پیشرفت فلسفه ممکن است. پیش از وارد شدن به بحث اصلی لازم است تذکر دهم که صحبت‌های من چیزی را ثابت نمی‌کند. تلاش من صرفاً بر این متمرکز است که نشان دهم می‌توانیم از پیشرفت فلسفه سخن بگوییم. همچنین آشکار است که ویژگی‌های فلسفه تحلیلی و ویژگی‌های علم دقیقاً یکی نیست و اختلافات زیادی وجود دارد؛ من فقط سعی به نشان دادن شباهت‌ها دارم.

به ترتیب شماره‌گذاری‌های قبلی، به ازای هر ویژگی‌ای که کوهن برای علم برمی‌شمرد، ویژگی‌ای برای فلسفه تحلیلی ذکر می‌کنم:

۱- می‌توانیم ببینیم که در فلسفه (علی‌الخصوص در کشورهای انگلیسی زبان)، سنت فلسفه تحلیلی در حال تبدیل شدن به یک پارادایم است و دیگر سنت‌های فلسفی را پس می‌زدند. منظورم از سنت‌های دیگر، فلسفه قاره‌ای، فلسفه یونانی، فلسفه اسکولاستیک، فلسفه اسلامی و ... است. البته ابداً ادعا نمی‌کنم که دیگر سنت‌های فلسفی از بین رفته‌اند یا در حال از بین رفتن‌اند ولی با این سرعتی که فلسفه تحلیلی پیش می‌رود پارادایم شدنش (حداقل در کشورهای انگلیسی زبان) چندان دور از انتظار نیست. روزی که فلسفه تحلیلی بتواند خودش را به عنوان فلسفهٔ متعارف و استاندارد معرفی کند و رقبا را کنار بزند، می‌توانیم از پارادایم شدن فلسفه تحلیلی سخن بگوییم. روشن است که وقتی فلسفه تحلیلی یکه‌تاز باشد، دیدن پیشرفتش هم آسان‌تر خواهد بود.

۲- کمتر فیلسوف تحلیلی‌ای است که همچون ویتگنشتاین تیشه به ریشه‌ها بزند. فلاسفهٔ تحلیلی عموماً بر سر اصولی توافق دارند و کمتر دربارهٔ آن‌ها چند و چون می‌کنند. مثلاً در اینکه منطق ابزار مناسبی برای صورت‌بندی و ارزیابی استدلالات است چندان بحثی نیست؛ یا در اینکه معرفت باید به صورت گزاره درآید. بعضی از موارد دیگر هم هستند که هر چند در برخی از حوزه‌ها مورد اشکال واقع می‌شوند ولی عملاً ابزاری در دست دیگر حوزه‌هایند؛ مثلاً «استنتاج بر اساس بهترین تبیین» یا «شرطی‌های خلاف واقع.»

وقتی بحث از اصول کمتر در میان باشد پژوهش به جزئیات خواهد رفت و پیشرفت قابل انتظار خواهد شد.

۳- واقعیت این است که مقاله در فلسفه تحلیلی بسیار رواج دارد و مخاطب مقاله‌ها، دیگر فلاسفه‌اند نه عامهٔ مردم. این شکل از تخصصی بودن کمک می‌کند که فیلسوف بدون نیاز به اینکه دربارهٔ ادعاهایش برای عموم مردم توضیح دهد، فلسفه‌ورزی کند. شاید به همین علت کسانی که به صورت غیرآکادمیک فلسفه می‌خوانند، کمتر سراغ فلسفه تحلیلی می‌روند.

از طرف دیگر داوری و نقد مقالات هم از طرف فلاسفه تحلیلی صورت می‌پذیرد و آن‌ها در اصول با هم متفق‌اند. با این روش حاجت به داوریِ خارج از پارادایم نمی‌افتد.

۴- تقریباً هیچ گاه نمی‌شود که فیلسوف تحلیلی مسئله‌ای را به خاطر حیاتی و ضروری بودنش انتخاب کند. مسائل فلسفه تحلیلی اغلب انتزاعی و بریده از نیازهای روزمرهٔ انسان‌هاست. پس فیلسوف تحلیلی به سراغ مسئله‌ای می‌رود که فکر می‌کند می‌تواند آن را حل کند.

۵- مسائل غیرقابل حل در فلسفه تحلیلی هم کنار گذاشته می‌شوند. مثلاً جستجو برای یافتن روش علمی تقریباً کنار گذاشته شده. (منظورم از روش علمی، روشی واحد برای همهٔ علوم است.) همچنین تلاش‌ها برای یافتن یک معیار تمییز قاطع برای جدا کردن علم از غیرعلم تقریباً کنار گذاشته شده است. با کنار گذاشتن «مسائل غیر قابل حل»، فلاسفهٔ تحلیلی وقت خود را صرف مسائلی می‌کنند که قابل حل به نظر می‌رسند.

۶- کتاب‌های درسی آن‌چنان که در علوم مرسوم است در فلسفه جایی ندارد ولی کتاب‌هایی مقدماتی در هر شاخه از فلسفه تحلیلی وجود دارد که معمولاً در آموزشِ دروس مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این کتاب‌ها می‌توان مهم‌ترین استدلال‌های فحول فلاسفهٔ تحلیلی را یافت. این‌گونه کتاب‌ها کمک می‌کند تا دانشجو بدون نیاز به تمرکز بر تعداد زیادی از فلاسفه، دیدگاهی اجمالی از موضوع پیدا کند و سپس به طور تخصصی به یک زیرموضوع خاص بپردازد. با خواندن و اکتفا کردن به چنین کتاب‌هایی، دانشجویان فلسفه تحلیلی چندان در جریان نزاع‌ها قرار نمی‌گیرند و سعی می‌کنند کار فلاسفهٔ مهم را ادامه دهند.

***

در این‌که فلسفه تحلیلی از علوم طبیعی بسیار تأثیر می‌گیرد شکی نیست. شاید همین اثرات علمی است که باعث شده فلسفه تحلیلی به علم شباهت زیادی پیدا کند. شاید مهم‌ترین تأثیر این باشد که فلسفه تحلیلی به مقدار زیادی از نظریه پردازی دربارهٔ عالم و آدم دست کشیده و وظیفهٔ خود را محدود به حل مسائل کرده است.

از نظر کوهن، پیشرفت علم ارتباطی با صدق یا صدق‌نمایی نظریات علمی ندارد بلکه پیشرفت علم را باید از طریق تعداد مسائلی که حل می‌کند سنجید. شاید همین ویژگی حل‌المسائلیِ فلسفه تحلیلی است که اجازه می‌دهد بتوانیم از پیشرفت فلسفه سخن بگوییم.

 

پی‌نوشت: این متن را چند سال پیش در وبلاگ «درباره فلسفه علم» نوشته بودم که به علّت مشکلات سرور بلاگفا، غیر قابل دسترس شده. به دلیل اشاره شدن به این متن در یادداشتی دیگر، دوباره آن را منتشر کردم.

  • مهدی ابراهیم پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی