فصل هفت: جنگ جنگ تا پیروزی*
چنانکه پیشتر گفتیم، دو نگاه افراطی و تفریطی به فرهنگ مشروعیت وجود دارد. گروهی معتقدند که این فرهنگ هیچ نقطهی قوّتی ندارد و آن را بهطور کامل رد میکنند. در مقابل، عدهای هیچ مشکلی در این فرهنگ نمیبینند و آن را همینطوری که هست میپسندند. تیلر هیچکدام از این دو موضع را نمیپذیرد. از نظر او، راه درست این است که به دنبال بازیابی این فرهنگ باشیم. منظور تیلر از بازیابی این است که آرمان متعالی این فرهنگ را شناسایی و معرفی کنیم و در ضمن با استفاده از این آرمان، انحرافات موجود در این فرهنگ را مورد انتقاد قرار دهیم. بهعبارت دیگر، نباید له یا علیه مشروعیت اقامهی نزاع کرد، بلکه باید فعالیتها را دربارهی آن سامان داد. برای این منظور، تیلر سه شرط را ذکر کرده بود که دوباره به آنها اشاره میکنیم: ۱- دنبال کردن آرمان مشروعیت امری ارزشمند است. ۲- میتوان بهطور مستدل دربارهی مشروعیت سخن گفت. و ۳- چنین استدلالهایی میتواند عملاً مؤثر واقع شود. در فصلهای قبل، تلاشهای تیلر معطوف به نشان دادن درستی ۲ بود. در این فصل ۱ را مورد بررسی قرار میدهیم و در فصل آینده به ۳ خواهیم پرداخت.
طی دو قرن اخیر، فرهنگ غربی ما را در مقابل نحوهای از زندگی قرار داده که یک مشخصهی روشن دارد: این نحوه از زندگی مسئولانهتر است؛ به این معنا که در این نحوهی زیست، انسانها بیش از پیش در برابر خود احساس مسئولیت میکنند، بهطوریکه هر فرد میتواند متناسب با خود به زندگیاش سامان دهد و این امر موجب میشود که انسانها هرکدام زندگی متفاوتی را پیش بگیرند. با وجود مخاطراتی که این شکل از زندگی دارد، مشروعیت در بهترین حالتش نحوهی زیست غنیتری را برای انسانها فراهم میکند. حتی مخالفان مشروعیت نیز خواهینخواهی تحت تأثیر این فرهنگ هستند ولذا باید اذعان کرد که این فرهنگ، در جوامع لیبرال غربی، فرهنگ غالب است. هرچند این موضوع نمیتواند دلیلی بر ارزشمند بودن این فرهنگ بهحساب آید، ولی لااقل میتواند مخالفان (که خواهان ریشهکن کردن این فرهنگ هستند) را به سختی به چالش بکشد. سخن گفتن از ریشهکن کردن فرهنگی که امروز، جریان اصلی فرهنگی جامعه به حساب میآید، چه معنایی دارد؟
در دل فرهنگ مشروعیت نزاعی برقرار شده است. از یک طرف، در این فرهنگ انحرافاتی به وجود آمده که آن را بهسوی خودبینی و خودرایی میکشاند و از طرف دیگر آرمان ارزشمندی که در این فرهنگ وجود دارد آن را به سمت تعالی میبرد. این نزاع همچنان ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. ادامهدار بودن این نزاع برای کسانی که بهدنبال یک راهحال قطعی و نهایی هستند خبر بدی بهحساب میآید. ما دیگر به آن روزگاری که خودمحوری این چنین دلربایی و جلوهگری نمیکرد برنخواهیم گشت. مشروعیت ما را وارد عصر مسئولیتپذیری کرده ولذا ما باید بیش از گذشتگان در برابر خودمان احساس مسئولیت کنیم. ما حالا بیش از گذشتگان ظرفیت و مسئولیت برای محقق کردن خود داریم و همین امر باعث میشود که امکان انحطاط و تعالی بیشتری داشته باشیم. هیچ تضمینی برای حرکت پیوسته و متعالی برای هیچ شخص یا جامعهای وجود ندارد. دستیابی به یک مدینهی فاضله رؤیای کنشگران انقلابی از جمله مارکسیستها بود. آنها میگفتند که با کنار زدن سرمایهداری، ثمرهی درخت آزادیِ مدرن فقط میوههای شیرین خواهد بود و از انحرافات و لغزشها اثر نخواهد ماند. ولی در یک جامعهی آزاد این امر ناممکن است. جامعهی آزاد با یک دست متعالیترین نوع مسئولیتپذیری اخلاقی را به انسانها هدیه میدهد، و با دست دیگر منحطترین نوع پورنوگرافی را. امروز روشن شده که ادعای جوامع سابقاً مارکسیست مبنی بر اینکه پورنوگرافی محصول سرمایهداری است، لاف و گزافی بیش نبوده است.
ولی خبر خوب این است که ضمانتی برای انحطاط یافتن این فرهنگ هم وجود ندارد. یک جامعهی آزاد ماهیتاً محل نزاع انواع متعالی و منحط آزادی است. هرچند در انتها هیچکدام بهطور کامل پیروز نخواهند شد ولی میتوان از طریق عمل اجتماعی، تغییرات سیاسی، و تسخیر قلب و ذهن انسانها تعادل را به نفع انواع متعالی بههم زد. بنابراین در جوامع آزاد هم مثل جنبشهای انقلابی این شعار سر داده میشود: «جنگ جنگ تا پیروزی»*.
علیرغم نظر بدبینان که جامعهی امروز غرب را با دوران انحطاط امپراطوری روم مقایسه میکنند، تیلر معتقد است که مدرنیته در چنین سراشیبی سقوطی قرار ندارد. البته او منکر نمیشود که شاید بعضی از جوامع مدرن به ازخودبیگانگی دچار شوند یا شأن نسبتاً شکوهمند کنونی خود را از دست بدهند. تیلر میگوید که ایالات متحده در معرض هردو خطر است ولی ایالات متحده همهی جهان غرب نیست. البته او تذکر میدهد که از جمله خوشبینهایی که در دههی ۶۰، فرهنگ غربی را به شکل بهشت موعود توصیف میکردند هم نیست. پیشنهاد تیلر این است که بهجای اینکه بخواهیم ریشهی فرهنگ مدرن را بزنیم، بهطور همدلانه با آن وارد تعامل شویم و نشان دهیم که به چه چیزهایی نیاز دارد. در جدال دوقطبی هوچیها و بوقچیها آنچه پنهان میماند، فهم درست از آرمان مشروعیت است.
* عبارتی که در کتاب آمده La Lotta Continua است، بهمعنای «نبرد ادامه دارد». این عبارت شعار گروهی از فعالان چپ ایتالیایی بوده که در سال ۱۹۶۹میلادی سازمانی به همین نام تشکیل دادند. فکر میکنم «جنگ جنگ تا پیروزی» معادل خوبی برای این شعار در فرهنگ خودمان باشد.
- ۰ نظر
- ۰۳ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۵