Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

آخرین نظرات

جبر، هندسه و قیاس‌ناپذیری (incommensurability)

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ

سر کلاس فلسفۀ علم 2، آقای زیباکلام توضیحی دربارۀ ریشۀ اصطلاح کلیدی تامس کوهن، قیاس‌ناپذیری incommensurability، ندادند. تا آنجا که یادم می‌آید فقط در یکی از مقاله‌هایی که ایشان معرفی کردند به این موضوع اشاره شده بود که این اصطلاح از ریاضی گرفته شده است. البته چنین موضوعی از سر کنجکاوی است وگرنه واضح است که ندانستن آن خللی در فهم فلسفۀ کوهن ایجاد نمی‌کند.

دکارت اولین کسی بود که مسائل هندسی را از طریق جبر حل کرد و بدین طریق پایه‌گذار هندسۀ تحلیلی شد. جالب اینکه یونانیان برعکس این کار را انجام می‌دادند، یعنی مسائل جبر را از طریق هندسی حل می‌کردند. در کتاب هفتم اقلیدس، عدد به معنای عام آن فقط به اعداد 2 و 3 و 4 و ... اطلاق می‌شود و عدد یک با نام «واحد» خوانده می‌شود. «واحد» با پاره‌خط کوچکی بازنمایی می‌شود و اعداد خط‌هایی هستند که از مجموع چند واحد تشکیل می‌شود. وقتی می‌گوییم فلان عدد بهمان عدد را اندازه می‌گیرد (the number measures the other one) به این معناست که بهمان عدد متشکل از مجموع تعدادی از فلان عدد است. مثلاً عدد 3 عددهای 6 و 9 و 12 را اندازه می‌گیرد اما عدد 14 را نمی‌گیرد. 

در گام بعدی، به این موضوع پرداخته می‌شود که در چه صورتی می‌گوییم دو عدد مختلف مقیاس مشترک دارند (to have a common measure). دو عدد مقایس مشترک دارند اگر و تنها اگر عددی وجود داشته باشد که هر کدام از آن دو عدد را بتواند اندازه بگیرد. مثلاً اعداد 15 و 21 مقیاس مشترک دارند (عدد 3) اما 11 و 24 ندارند. به این اعداد ناهم‌مقیاس incommensurable می‌گویند. 

 

  • حمید میرحسینی

نظرات (۹)

خیلی جالب بود آقا.
  • مهدی ابراهیم پور
  • ممنون حمید. این را هم من اضافه کنم که قیاس‌ناپذیری به معنای عدم امکان مقایسه نیست. همان‌طوری که امکان مقایسه بین اعداد قیاس‌ناپذیر (مثلاً ۱۱ و ۲۴) وجود دارد (۱۱ از ۲۴ کوچکتر است)، امکان مقایسه بین نظریات (پارادایم‌های) قیاس‌ناپذیر هم وجود دارد:

    "[L]ack of a common measure does not make comparison impossible. On the contrary, incommensurable magnitudes can be compared to any required degree of approximation."

    Kuhn, Thomas, 1983, “Commensurability, Comparability, Communicability”, PSA 198: Proceedings of the 1982 Biennial Meeting of the Philosophy of Science Association, edited by P. Asquith. and T. Nickles, East Lansing MI: Philosophy of Science Association: 669–88.

  • حمید میرحسینی
  • قربانت حجت جان.
    مهدی، یکی از بچه‌ها می‌گفت با زیباکلام صحبت کردی و اعتقاد داشتی ترجمۀ incommensurability به «قیاس‌ناپذیری» دقیق نیست. خودت معادل بهتری سراغ داری که این بدفهمیِ «عدم امکان مقایسه» به وجود نیاید؟
  • مهدی ابراهیم پور
  • نه تنها دقیق نیست که اصلاً غلطه. من توی پایان‌نامه‌ام «ناهم‌مقیاسی» رو گذاشته بودم جای این کلمه و به نظرم دقیق‌ترین ترجمه‌ای هست که از incommensurability شده. دکتر زیباکلام قبول داشت که «قیاس‌ناپذیری» ترجمه‌ی خوبی نیست و می‌گفت اگه قرار بود دوباره کلمه‌ای جایگزین کنه یه کلمه‌ی دیگه می‌ذاشت، ولی می‌گفت الآن این کلمه جا افتاده و حولش یه سنت شکل گرفته. من هم علی‌رغم میل باطنی‌ام «ناهم‌مقیاس»ها رو «قیاس‌ناپذیر» کردم.

  • سینا نصیری
  • سلام

    من تو پایان نامه م جای incommensurability «هم مقیاس ناپذیری» گذاشته بودم که فکر میکنم از «ناهم‌مقیاس» دقیقتره، به دلیل وجود ability در انتهای این صفت. دکتر شیخ رضایی این معادل رو به دکتر معصومی همدانی گفته بودن و ایشون یه اشکال دستوری از این عبارت گرفتن که یادم نیست چی بود. دکتر معصومی دو معادل «هم سنجش ناپذیری» و «ناهم سنجی» رو پیشنهاد دادن که در نهایت من «ناهم سنجی» رو استفاده کردم.
    اوایل همین مقاله ای که مهدی آدرسش رو گذاشته کوون توضیحات مهمی درباره ی این اصطلاح میده. من گزارشی ازش نوشته بودم که قبلا در وبلاگ قبلی بود. الان فک کنم نیست.
  • حمید میرحسینی
  • سینا، من اساسا با ترجمه مکانیکی مخالفم. به نظرم لزوما نباید واژه ها رو شکست و یکی یکی ترجمه و ترکیب کرد. این روشیه که متاسفانه ادیب سلطانی و احمد آرام استفاده کردند. همان «قیاس ناپذیر» یا «قیاس ناپذیری» برخلاف بقیه ترجمه ها مطنطن نیست. راحت توی دهن میچرخه و توی کانتکست خودش به راحتی منظور کوهن رو میرسونه. 
  • سینا نصیری
  • آره حمید منم موافق ترجمه ی مکانیکی نیستم، به ویژه در متون غیر فلسفی. اما تو این مورد خاص (و شاید موارد خاص دیگه ای هم) یه نکته ی فلسفی وجود داره. اونم اینه که بین چیزی که یک صفت رو «نداره» و چیزی که اصولا «قابلیت» داشتن اون صفت رو نداره، تفاوت هست. بنابراین «ناهم مقیاس» شاید نتونه به طور کامل منظور کوون رو منتقل کنه. «قیاس ناپذیر» که منظور کوون رو برعکس میرسونه، ارجاعت میدم به کامنت اول مهدی.
  • حمید میرحسینی
  • دو تا موضوع هست. توی اولین کامنتت گفتی : 
    "من تو پایان نامه م جای incommensurability «هم مقیاس ناپذیری» گذاشته بودم که فکر میکنم از «ناهم‌مقیاس» دقیقتره، به دلیل وجود ability در انتهای این صفت. "
    اول اینکه مهدی نگفت incommensurability را باید به «ناهم‌مقیاس» ترجمه کنیم، گفت به «ناهم‌مقیاسی» ترجمه کنیم.
    دوم اینکه درسته که «قیاس» و «مقایسه» در اصل عربی هم‌ریشه‌اند. اما در فارسی وقتی می‌گوییم دو چیز قیاس‌ناپذیرند منظورمان دیگر این نیست که مقایسه‌ناپذیر هم هستند. البته به نظر من هم «ناهم‌سنجی» از همه فارسی‌تر و قشنگ‌تر و دقیق‌تر است و نکتۀ مهم اینکه اتفاقاً راحت هم توی دهن می‌چرخد. (متاسفانه، دفعۀ اول که کامنتت را خواندم به این موضوع توجه نکردم.) اما اعتقاد ندارم «قیاس‌ناپذیر» "اشتباه" باشد. در هر صورت، از معرفی این معادل ممنونم. شخصاً این یکی را بیشتر پسندیدم.  
  • سینا نصیری
  • سلامت باشی حمید جان. ممنون از توضیحاتی که دادی.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی