Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

Inverted Commas

جمعی از فلسفه‌کاران امیرکبیر

آخرین نظرات

فصل سه: سرچشمه‌های مشروعیت

يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۰۸ ق.ظ

اخلاق مشروعیت موضوعی نسبتاً جدید در فرهنگ مدرنیته به شمار می‌رود ولی ریشه‌های آن را می‌توان در عقل خودبنیاد دکارت (که با آن هرکسی برای خودش فکر می‌کند) و فردگرایی سیاسی لاک (که اراده‌ی شخص را برتر از قیود اجتماعی می‌نشاند) یافت. البته از جهتی دیگر، مشروعیت فرزند دوره‌ی رمانتیک هم به حساب می‌آید.

اگر بخواهیم نگاهی به تحول این مفهوم بیاندازیم، باید از قرن هجدهم آغاز کنیم و تأکیدی که بر نقش مفهوم «وجدان اخلاقی» شد. پیش‌تر نقش اصلی در تعیین درست و نادرست را وعده‌های پاداش و عذاب الهی تعیین می‌کرد؛ کار درست کاری بود که خدا وعده‌ی پاداش در مقابل انجام آن داده بود و کار نادرست کاری بود که خدا وعده‌ی عذاب در مقابل انجام آن داده بود. ولی کسانی که بر نقش وجدان اخلاقی تأکید می‌کردند، معتقد بودند که درستی و نادرستی امور اخلاقی را هر کسی در درون خود می‌یابد. بنابراین درست و غلط را محاسبه‌ی پاداش و عذاب تعیین نمی‌کند، بلکه ندای اخلاق از درون به گوش می‌رسد. اهمیت این موضوع در این است که پیش‌تر این‌طور به نظر می‌رسید که برای دانستن درست و نادرست باید به چیزی خارج از خودمان نظر بیاندازیم-به خدا یا به مثال خوبی. ولی اکنون برای دانستن درست و نادرست کافی است که به خودمان رجوع کنیم. این موضوع باعث یک چرخش انفسی در فرهنگ مدرن شد و نوعی از درون‌گرایی را به ارمغان آورد. البته در ابتدای امر، نظر به درون منافی نظر به خدا یا مثال خوبی دانسته نمی‌شد بلکه نظر به درون، راه مناسبی برای دستیابی به درست و غلط الهی دانسته می‌شد. به‌عنوان مثال، آگوستین راه رسیدن به خدا را جستجوی درونی می‌دانست.

ولی آن کسی که بیشترین تأثیر را بر این چرخش داشت ژان ژاک روسو بود. او دو نظر مهم درباره‌ی اخلاق داشت: اوّلاً روسو اخلاق را پیروی از ندای ذاتی درونی می‌دانست. او می‌گفت که آنچه مانع از شنیدن این ندا می‌شود هواهای نفسانی است که به خاطر وابستگی ما به غیر در ما به وجود می‌آید. بنابراین رستگاری اخلاقی ما در گروی برقرار کردن تماس اخلاقی موثق با خود است. ثانیاً او پای مفهوم «آزادی تعیّن بخشیدن به خود» را به میان باز کرد. منظور از این عبارت این است که به جای اینکه نیروهای خارجی من را شکل دهند، من آزاد هستم تا برای خودم تصمیم بگیرم و خودم را به هر نحوی که می‌خواهم متعیّن کنم. برای داشتن آزادی تعیّن بخشیدن به خود، لازم است که من همه‌ی قیود بیرونی را بشکنم و فقط خودم برای خودم تصمیم بگیرم.

هردر ادامه‌دهنده‌ی راه روسو بود. نکته‌ی مهمی که او بر آن پای می‌فشرد این بود که به ازای هر انسان، راه خاصی برای انسان بودن وجود دارد. به عبارت دیگر، هر کسی «معیار» خودش را برای انسان بودن دارد. من راه خودم را برای انسان بودن دارم. من باید در همین راه پیش بروم و نباید از دیگران تقلید کنم و راه آنها را بروم. این همان اهمیتی است که روراست بودن با خود دارد: اگر به راه خودم نروم، جهت زندگی‌ام را گم خواهم کرد و انسان بودن‌ام را از دست خواهم داد.

نداهای درونی ما، هر کدام چیزی برای گفتن دارند. نه تنها نباید زندگی‌ام را با مقتضیات بیرونی تنظیم کنم، بلکه اصلاً‌ نمی‌توانم الگوی زندگی‌ام را خارج از خودم بیابم. آن را تنها می‌توانم در درون خودم پیدا کنم. روراست بودن با خود، یعنی روراست بودن با اصالت خود و این چیزی است که فقط من می‌توانم کشف و صورت‌بندی‌اش کنم و در همین صورت‌بندی کردن است که من خودم را متعیّن می‌کنم. این اندیشه تأثیر بسیار بزرگی بر فرهنگ مدرن گذاشته و همین است که باعث شده در این فرهنگ این همه بر «پیدا کردن راه خود» تأکید شود.

  • مهدی ابراهیم پور

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی